English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6802 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the pot calls the kettle black U دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pot calling the kettle black <idiom> U دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه
service calls U شیپور جمع عمومی
frequency of calls U تراکم ترافیک
alarm calls U فریادهای هشدار
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
calls indicator U نمایشدهندهزنگتلفن
trunk calls U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
trunk calls U اتصال تلفنی بین دومشترک
curtain calls U بازگشت هنرپیشگان به صحنه
curtain calls U کف زدن حضار
frequency of calls U تراکم مکالمه
distress calls U فریادهای درماندگی
police calls U استمداد پلیس
service calls U شیپور خدمت
roll-calls U حاضر و غایب کردن
animal distress calls U فریادهای درماندگی حیوان
He who pays the piper calls the tune . U بی مایه فطیر است
kettle U اب گرم کن
kettle U دهل نقاره
kettle U کتری
kettle U جعبه قطب نما
kettle U دیگچه
kettle of fish <idiom> U بافکر عمل کردن
kettle drummer U نقاره زن
kettle drummer U دهل زن
kettle holder U کتری گیر
kettle holder U کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند
fish kettle U فرفمخصوصماهی
kettle drum U دمامه عصرانه مفصل
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
kettle drum U نقاره
kettle of fish U امر
kettle of fish U کار
kettle of fish U اشفتگی اختلال
kettle of fish U مهمانی دانگی
kettle hole U دیگ چال
kettle drum U کوس
the lid of a kettle U دریا سر کتلی
couscous kettle U دیگچهیغذا
kettle drum U دهل
kettle holder U کهنه
it is a pretty kettle of fish U بد وضعی است
it is a pretty kettle of fish U عجب وضعی است
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
to black out U سیاه کردن
in the black <idiom> U سود بردن
black d. U دم گاز خفه کننده
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
look black U متغیر بنظر امدن
to black out U قلم زدن
black U سیاه رنگی
black U زشت
black U تهدید امیز عبوسانه
black out U خاموشی
black U سیاه رنگ
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black U دوده لباس عزا
black U بی رنگ
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U سیاهی
black U بستانکار بودن در حساب
black U بازیگر دوم شطرنج
black U سیاه کردن
black U چرک وکثیف
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U سیاه
black U تیره
black U سیاه شده
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
black powder U باروت سیاه
black propaganda U تبلیغات سیاه
black propaganda U تبلیغات خطرناک
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
the black sea U دریای سیاه
the black race U نژاد سیاه
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
bone black U عاج سیاه
night black U سیاه
platinum black U پلاتین سیاه
black sheet U ورق سیاه
black widow U نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black wash U رنگ سیاه
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
eriochrome black U سیاه اریوکروم
black will take no other hue U بالای سیاهی رنگی نیست
gas black U دوده
channel black U دوده
carbon black U دوده
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black smith U اهنگر
black short U شکستگی سیاه
ivory black U گرد سوخته استخوان
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
black shortness U ترک سیاه
black slip U خفت پران
he wears black U سیاه پوشیده است
furnace black U سیاهی کوره
black smith U نعلبند
blacker than black U تراز فراسیاه
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee U قهوه سیاه
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black wool U پشم سیاه
blue-black U آبیپررنگ
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black eyes U بدنامی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eyes U چشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eye U چشم سیاه
black eye U سیه چشم
black and white U چاپ
black and white U دستنوشته
black and white U سیاه و سفید
black mark U سابقهی بد
black marks U سابقهی بد
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone U مهرهیسیاه
black square U خانهسیاه
black salsify U شنگ
black bread U نانسیاه
black ball U توپسیاه
jet-black U سیاه سیاه
jet-black U سیاه شبقی
jet-black U سیاه براق و تیره
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black coffee U قهوه بی شیر
black ash U خاکستر سیاه
black art U سحر
black art U جادوگری
black anneal U سیاه گداختن
black a vised U سیه چرده
black a vised U سبزه دارای پوست تیره
animal black U ذغال حیوانی
aniline black U سیاه انیلینی
acetylene black U دوده استیلنی
aceko black U نوعی رنگ سیاه اسیدی
pitch-black U خیلی سیاه
pitch-black U قیرگون
pitch black U خیلی سیاه
pitch black U قیرگون
black beetle U سوسک گرمابه
black bile U صفرای سیاه
black coffee U قهوه تلخ
black cherry U الوبالو
black capitalism U سرمایه داری سیاه
black cap U کلاه سیاه
black cap U کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard U قره سنقر
black brittleness U ترک سیاه
black brittleness U شکستگی سیاه
black book U کتاب سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black body U جسم سیاه
black body U قسمت خطرناک
black bile U سوداء
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
black holes U سیاهچاله
black markets U دربازارسیاه معامله کردن
black markets U بازار سیاه
black market U دربازارسیاه معامله کردن
black tie U لباس عصر مردانه
black tie U کت نیمه رسمی مردانه
black belts U کمربند سیاه استاد جودو
black belt U کمربند سیاه استاد جودو
black sheep U بزگر
black sheep U بچه گیج وبی هوش
black sheep U کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black and blue U کبود و سیاه
black box U جعبه سیاه
black holes U سیاه چال
black holes U زندان تاریک
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
black hole U سیاهچاله
black hole U سیاه چال
black hole U زندان تاریک
Recent search history Forum search
3she brought disgrace on the family.
1it exists as a series of acidic ,yellow to black macromolecules of unknown but high molecular weight
0Keep working hard on your appearance 'Cause you know when you're in, you're in The drive flickers like a candle Accessing lines stored within Old man berates the congregation Instill a fear he'll soo
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com